۴- آزادی غلط و گریز از مسئولیّت سرپرستی خانواده
عدّهای تن به ازدواج نمیدهند. از اینرو که میخواهند آزاد باشند؛ آزادی به مفهوم غربی و غلط. آنها میگویند: ازدواج، انسان را مقیّد و مسئول میکند. زنانشان میگویند: آزاد باشیم، بهتر از این است که آقابالاسر داشته باشیم و مردانشان میگویند: اگر انسان زن و بچه نداشته باشد، همه جا میتواند برود. شب دیر به خانه برگردد. يله و رهاست. کسی او را بازخواست نمیکند و گفتاری از این قبیل.
این همان آزادی غلط و گریز از مسئولیّت است. قرآن درباره منکر معاد میفرماید:
«بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ»؛[1]
«او همیشه تا آخر عمر میخواهد مانعی سر راه هوسهای نفسانیاش نباشد و آزاد به پیش رود».
ازدواج، انسان را مقیّد و کنترل و منظّم میکند؛ ولی انسان بیبندوبار میخواهد، هیچگونه قانون و ضابطه و دستاندازی، سر راه او نباشد، غافل از آنکه چنین آزادی افسارگسیخته، به طور سریع او را به سوی سقوط و هلاکت و انحراف میکشاند. چنین آزادی، هرگز آزادی منطقی و مقبول نیست. مانند آن که کسی بگوید: من آزادم هروئین بکشم. این چه آزادی است که انسان جان و عمر و همه حیثیت خود را در راه هیچ و پوچ بدهد و نتیجهای جز هلاکت و پشیمانی عاید او نگردد؟
در دنیا بسیار هستند که چنین فکر غلطی، آنها را به پرتگاههای خطرناک کشانده است. اگر روزی آمار دقیق جنایاتی که بر اثر چنین تفکری پدید آمده، بگیرند، به خوبی روشن میشود که جامعه انسانی چقدر از این راه خسارت دیده است.
البته باید توجّه داشت که یکی از علل پیدایش چنین طرز تفکری، عمل نکردن به دستورات دینی است. اگر حقیقت زن و شوهر در زندگی، آداب اسلامی را رعایت کنند، هر یک از همسران، ازدواج را یک مرحلهای از خوشبختی میدانند و با کمال علاقه آن را میپذیرند و دختر، واقعاً احساس میکند که به خانه خوشبختی میرود نه بدبختی.
امید آنکه همسران به گونه اسلامی با هم زندگی کنند تا زندگی شیرین آنها دیگران را نیز به امر مقدّس ازدواج مشتاق کند!
به هر حال، زن و مرد باید توجّه کنند که ازدواج صحیح، باعث تکامل آنهاست و آزادی و بیبندوباری، هرگز دردی را دوا نکرده، بلکه بر دردها افزوده است.
ازدواج، انسان را از سرگردانی و بیپناهی و تنهایی نجات میدهد.
ازدواج، غریزه جنسی را که نیرومندترین غریزه در وجود انسان است، به طور طبیعی اشباع مینماید.
ازدواج، باعث تحکیم بنیاد خانواده و آرامش همسران میگردد. ازدواج، انسان را از خطر پوچی در زندگی حفظ میکند.
قطعاً بدانید که ترک ازدواج به خاطر آزادی (غلط)، از القائات شیطان است و مانند آن است که انسان تشنه به جای آب تصفیه شده، هرگونه آب آلودهای را بیاشامد و در مقابل اعتراض، بگوید: من آزادم. آیا این است آزادی؟!
بر همین اساس، پیامبر(ص) فرمود: هیچ چیزی در پیشگاه خدا محبوبتر از خانهای نیست که در پرتو اسلام، با ازدواج رونق یابد و هیچ چیزی در پیشگاه خدا مبغوضتر و منفورتر از خانهای نیست که در آن، کانون ازدواج (به وسیله طلاق و جدایی) فرو پاشد.[2]
امام صادق(ع) فرمود: پاداش دو رکعت نماز همسردار، بهتر از پاداش هفتاد رکعت نماز بیهمسر است.[3]
۵- عذر ادامهی تحصيل
بعضی ادامه تحصیل را بهانهای برای ترک ازدواج یا تأخیر آن قرار میدهند و همین دلیل، گاهی موجب ترک ازدواج در تمام عمر و گاهی موجب ازدواج در سنین بالا بعد از دوران جوانی میگردد، بااینکه دوران طبیعی ازدواج در سنین جوانی است.
به اینها باید گفت: هرگز ادامه تحصیل، چه برای زن و چه برای مرد، عذری موجّه نخواهد بود؛ زیرا در اسلام، ازدواج یک عقد قرارداد و پیوند زناشویی است که با توافق همدیگر صورت میگیرد. اگر ما تشریفات پیچیده ازدواج را در زندگی حذف کنیم و آن را بدون آلایش، با توافق همدیگر انجام دهیم، نهتنها مانع ادامه تحصیل نیست، بلکه کمک خوبی برای ادامه تحصیل خواهد بود.
در مورد فرزنددار شدن، نیز اسلام راههای پیشگیری از انعقاد نطفه را در صورتی که موجب نازایی دائم نگردد، اجازه داده است. بنابراین، ازدواج هرگز مانع ادامه تحصیل نیست و این کار به راحتی با توافق، قابل حل است – به خصوص اگر زن و شوهر، هر دو محصّل باشند – آنها میتوانند همه کارهای خانه و بیرون خانه را طوری منظّم و ردیف و هماهنگ کنند، که هیچگونه خللی به ادامه تحصیل وارد نکند.
امام صادق(ع) فرمود: سه چیز موجب آرامش و استراحت انسان با ایمان است. یکی از آنها:
«اِمْرَأَةٌ صَالِحَةٌ تُعِينُهُ عَلَى أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛
«همسر شایستهای که او را در امر دنیا و آخرت یاری کند».[4]
در تاریخ آمده است که رسول خدا(ص) روز بعد از عروسی امیرمؤمنان على(ع) با حضرت زهرا(س) نزد آنها رفت و تبریک گفت، سپس به علی(ع) فرمود: همسرت را چگونه یافتی؟
علی(ع) در پاسخ گفت:
«نِعْمَ اَلْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اَللَّهِ»؛
«همسرم بهترین کمک من در راه اطاعت خدا است».
از فاطمه(س) نیز همان سؤال را کرد. فاطمه (س) عرض کرد:
«خَیرُ بَعلٍ»؛
«شوهرم را بهترین شوهر یافتم».[5]
بنابراین، اگر اصول ضوابط اسلامی و اخلاقی رعایت گردد، ازدواج نهتنها سدّ راه پیشرفت علمی و ... نیست، بلکه همسران مسلمان، مانند دو دوست صمیمی و دو رفیق شفیق، کمک همدیگر و مکمل هم خواهند شد.
همانطور که قبلاً نیز گفته شد، ملّا صالح مازندرانی، داماد علّامه محمّدتقی مجلسی(ره)، از علمای برجسته قرن دوازدهم هجرى[6] قبل از ازدواج، جوان نورس و فقیری بود که از مازندران برای پیدا کردن کار بیرون آمد و سرانجام، عبورش به اصفهان افتاد و در آنجا با کمال فقر، به تحصیل علم پرداخت و پیشرفت خوبی کرد. روزی پس از درس، استادش علّامه محمّدتقی مجلسی(ره) به او گفت:
آیا اجازه میدهی برایت همسری انتخاب کنم.
ملّا صالح سربهزیر انداخت و پس از لحظهای موافقت کرد علامه مجلسی، دخترش، «آمنه بیگم» را که بانویی درسخوانده و بسیار با کمال بود، با توافق طرفین، همسر ملّاصالح گردانید. در همان شب اول عروسی، ملّاصالح مشغول مطالعه بود، اتفاقاً به مسئله مشکلی رسید و هر چه فکر کرد، برایش حل نشد.
آمنه بیگم با فراستی که داشت، مسئله مشکل شوهرش را دریافت وقتی که فردای آن روز ملّاصالح برای تدریس، از خانه بیرون رفت آمنه بیگم همان مسئله را با شرح و بسط کامل نوشت و آن نوشته را در محل مطالعه شوهرش گذاشت. وقتی که ملّاصالح به خانه بازگشت و نوشته همسرش را دید، دریافت که مسئله به طور کامل حل شده است؛ از اینرو، پیشانی بر خاک نهاد و سجده شکر به جا آورد و آن شب را به عبادت به سر آورد که چنان بانویی نصیبش شده و در راه تحصیل و تدریس کمک خوبی برای اوست.[7]
نتیجه: این ما هستیم که با ایجاد مشکلات مصنوعی و خود درآورده، ممکنها را ناممکن میکنیم و ازدواج را مانند غولی وحشتناک و دست و پاگیر تصوّر مینماییم وگرنه از نظر اسلام، ازدواج یک نوع گرفتن یار و کمککار و شریک شادی و غم انسان است تا همسران با کمک هم بتوانند بر مشکلات پیروز شوند، نه آنکه خود ازدواج، مشکل دیگری علاوه بر مشکلات بیفزاید.
خودآزمایی
1- با توجه به حدیث امام صادق(ع) یکی از چیزهایی که موجب آرامش انسان با ایمان است، چیست؟
2- دو بهانه برای عدم ازدواج را بیان کنید؟
3- با توجه به حدیث پیامبر اکرم(ص) محبوبترین و مغبوضترین چیز در پیشگاه خداوند متعال چیست؟
پینوشتها: [1] قیامت / ۵.
[2] وسائلالشیعه، ج ۱۴، ص ۵.
[3] وسائلالشیعه، ج ۱۴، ص ۶.
[4] وسائلالشیعه، ج ۱۴، ص ۲۴.
[5] بحار، ج ۴۳، ص ۱۱۷.
[6] چنانکه قبلاً ذکر شد.
[7] سفينة البحار، ج ۲، ص ۴۱ و ۴۲.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی